207

صبحونه درست كردم البته اگه يه چايي دم كردن رو بشه اسمو گذاشت صبحونه درست كردن، يعني از صبح هي زرت زرت سرفه ميكنم يه جعبه دستمال كاغذي كنارمه كه الان تموم شده حال ندارم برم دستمال بيارم، جاش رو هم بلد نيستم، هنوز هم شروع نكردم به خوندن جامعه صبحونه هم نخوردم مسواك هم نزدم، خسته نباشيد مريم :|

206

حس ميكنم مثل ماه شدم، ماهي كه كلي ستاره دورشه اما اون اونارو نميخواد، اون خورشيدي رو ميخواد كه هيچوقت اونو نديده،

حس ميكنم دارم ديوونه ميشم! اين آهنگ All Of me خيلي خوبه، با اينكه عاشقانس اما حاله خوبي بهم ميده.. آرام بخش ميباشد\ شنبه امتحان جامعه شناسي دارم و فردا بايد صبح زود پاشم شروع كنم به خوندن، درسي بسيار سخت كه اميدوارم خدا خودش بهم رحم كنه! ان شالله كه خير است :))) امروز بعد از سالها رفتم بيرون، اصلاً خيلي عجيب بود، حس ميكردم همه چي تغيير كرده حتي آدما! خل شدم ديگه، ولي واقعاً همه چي تغيير كرده حتي اين خوده من..

بخوابم؟ نخوابم! بخوابم. حداقل خوابيدن بهتر از فكروخيال كردنه، ساعت ٤/٢٤ دقيقه ميباشد، شايد بشينم نمازمو بخونم بعد بگيرم بخوابم. 

سرما خوردگي خر است :|

205

نميدونم واقعاً، نميدونم چي ميخوام و دارم چه ميكنم اصلاً! خدايا شده براي آخرين دستمو بگير و از منجلاب منو بكش بيرون، خواهش ميكنم، خودت راه درست رو بهم نشو بده، هر راهي باشه، حتي اگه به واسطه مردنم باشه پاش وايمسم، چون فقط ميدونم تو به فكرمي و فقط به تو اعتماد دارم.

204

ساعت ٠٥:١٨ دقيقه ميباشد، يك عدد مريم هستم درحال خوندن عربي، اصلاًً شب نخوابيدم تا الان هنوز دارم عربي ميخونم امتحان ترم دارم هرچي هم ميخونم حس ميكنم هيچي حاليم نيست و قراره برينم به امتحانم اميدوارم اين يه حسِ چرت و زود گذر باشه كه وقتي رفتم سره جلسه امتحان زود از بين بره :)) سرماهم كه خوردم تو اين هيري ويري، تا الان يه بسته دستمال كاغذي استفاده كردم! لنتي، دلم ميخواست امروز رو روزه بگيرم اما نميشه ميترسم تو مدرسه ضعف كنم از اونجايي كه نه خوابيدم و نه چيزي خوردم با اين حالم صددرصد ميوفتم همونجا، ان شالله فردا ببينيم چي ميشه، دلم براي لبتابم تنگ شده، هنوز كه هنوزه وقت نكردم برم ويندوز بگيرم، اصلاً وقت هيچي رو ندارم ديگه! فك كنم امسال از مهر تا الان يه ٤بار رفتم بيرون، نميدونم دوستام چطوري وقت دارن شب و روز بيرونن و تو خيابون، من هنوز قابه گوشيم شكسته عوض نكردم و واسش روكش نگرفتم، موبايلِ بيچاره من.. واي فكرشو كه ميكنم كلي كار هست كه تابستون بايد انجام بدم. اميدوارم مثل پارسال نشه باز.. نميشه

اينروزا اتفاقات زيادي برام افتاده اما نميتونم اينجا بگم.. شايد يه وبلاگ ديگه زدم 😐 حسِ راحتي ندارم اينجا.. شايدم آدرس رو عوض كنم 

قصد دارم طلوع خورشيد رو تماشا كنم، فعلاً 

203

فردا امتحان زبان فارسي، خوندم، فرداش دوباره جغرافيا داريم، اينيكي رو هيچي نخوندم اصلاً |: 

شام آش خورديم حال داد چسبيد بهم.. 

202

اين روزا يعني نه اين روزا نه چندماهه همش سردرد دارم، عادت كردم بهش، ولي هربار ميرينه بم.

هم، كاش ميشد احساستمو بكشم و ديگه به كسي حسي نداشته باشم تا هروقت ك خواستن ولم كنن بهم خيانت كنن بهم حرف بد بزنن برينم بهم ناراحت نشم! كاش انقدر احساساتي نبودم، واقعاً سخته، وقتي حتي كسي هم كنارت نباشه ك دل داريت بده، بغلت كنه، يه شونه، هميشه يا بريز تو خودت يا بيا اينجا تايپ كن، واقعاً نميدونم چمه، چيزي نشده ولي يكم دلم گرفته و وقتي دلم ميگيره همه چي مياد جلوي چشم،  كاش ميشد واقعاً احساسم رو بكشم تا انقدر به دوستام وابسته نباشم، وابستگي خيلي سخته، خيلي.. آره اون ميره فراموش ميشه اما مهم اون لحظه ك داره ميره، اون لحظه اي ك داغونت ميكنه اون رو هيچوقت يادت نميره حتي اگه خوده اون فرد رو يادت بره.

خ س ت ـه م فقط كمي، شب و روز توي يه اتاق ك درشم هميشه قفله! نه بيرون رفتي نه چيزي، يعني حتي كسي نيست ك باهاش برم بيرون، كاش هميشه مدرسه بود اينطوري حداقل.. تابستون رو دوست دارم اما واقعاً به يه افسرده واقعي تبديل ميشم.

چي ميگم واقعاً؟ خودمم نميدونم، ه ه ه

201

bahle ridam to emtahanam, ba tashakor ama khub 7sham ghabulam omidvaram hadaghal 7beshm dg age nasham vaghan ridammmmmm -___________-

chera hame behem migan avaz shudi? Bad akhlagh shudi! Nemidunam manke hamonam

200

چه خوبه ك اينجارو دارم، حتي اگه كسي نباشه ك حرفامو بهش بزنم، جايي نداشته باشم بازم اينجا هست، مرسي وبلاگِ عزيزم ك هستي، اگه توام نبودي من از اين همه حرف توي دلم منفجر ميشدم! ديني رو خوندم اما نصفه، يعني ٤درسش مونده هنوز با معني ها فردا پاميشم ميخونم، ساعت ١٠امتحانه.. تا اونموقع وقت دارم، فك نميكردم ديني انقدر آسون باشه :| اميدوارم امتحانش هم آسون باشه، التماسِ دعا

حوصلم سررفته اما بايد بخوابم فردا پاشم درس بخونم، اوپس

199

انتظار خيلي بده، خيلي، غرورم بده، چون خودت نميتوني بري جلو هي منتظري اون بياد! يعني غرور ك نه فقط ميترسي حوصله تو نداشته باشه، آويزون بشي، ولي وقتي خودش بياد جلو كلاً قضيه فرق داره! 

فردا امتحان ديني دارم ١٦ درس و هيچي نخوندم هنوز 😐 هيچي يعني هيچي، اصلاً دلم به درس نميره نميتونم پاشم خوابمم مياد تازه، كاش فردا چهارشنبه نبود.. حال ندارم خدايا، خوابم مياد خب، اَه، مخصوصاً اين دبيره ك خيلي گيره، شانس نداريم ديگه

 

198

سلام، ساعت ١١:٠٣ از سره جلسه امتحان اومدم، تاريخ ايران و جهان! كلي تلاشمو كردم، شايد تاآخرين توانم تلاش نكردم اما هرچقدر تونستم خوندم بخدا.. حس ميكنم برگه رو ريدم توش خيلي بد ريدم، دارم ديوونه ميشم! يعني قبول ميشم، فقط ميخوام قبول شم، از خدا همين رو ميخوام فقط 😊🙏🏻 خدايا اميدم به توئه، اگه قبول نشم بايد خودم رو دار بزنم.

پس فردا امتحانِ ديني دارم، خداروشكر اين آسونه زياد سخت نيست، غولش تاريخ بود ك داديم رفت

197

باز من و آهنگ ِايف يو و اشكايي كه ميريزن، هميشه نشد ! هميشه 

196

حس ميكنم دارم افسرده ميشم، ساعتايي ك ناراحتم از ساعتايي ك خوشحالم كمتر شده

195

دارم تلگرامم رو با اين سرعت شخمي آپديت ميكنم، اي بر پدر ايفون لعنت :/ حوصله ام سررفت

آهنگ ِI Hate you i love you عاليه ! همش گوشش ميدم.

ديشب انقدر با بچه ها حرف جن و ارواح زديم شبش خواب جن ديدم، ولي جناشون خيلي خوشگل بودن :)) يعني عاشق خوابامم

194

فقط نشستم دارم حرص ميخورم ك كل دوستام نشستن دارن درس ميخونن منم اينجا، اي خدا به كدوم گناه؟ واقعاً از اين خونه دلم ميخواد فرار كنم فرار كنم برم يه جاي دور كه دستشون بهم نرسه راحت شم، آزاديـ چه حسه خوبيه نه؟

الان دوروز از برنامه ام عقب افتادم از فردا جبران ميكنم، يعني شده ميرم تو حموم خودم رو حبس ميكنم كه از شرشون راحت شم و بشينم درسم رو بخونم، 

مدرسه م كه تموم شد، دلم تنگ ميشه براي همه چيزش! حتي معلم هاي گنداخلاقمون، امسال چه سالي بود. يه سال بزرگتر شدم و چيزاي زيادي ياد گرفتم، دلم براي حرفاي آقاي منصوري نسب تنگ ميشه، خيلي معلم خوبي بود، اميدوارم ساله ديگه م اميدوام باهامون باشه

هعي

193

امروز نميدونم چم شده پاچه همه رو ميگيرم، عصبيم ولي نميدونم چمه، فك كنم خود واقعيم اظهار شده! ولي بيچاره دومين هم نيست اظهار شده همه ازش فاصله گرفتن، دلم براي اين خودم ميسوزه بيچاره، كسي دوستش نداره بيچاره :)) مثل اينكه فقط از خودم راضي ام.

فردا امتحان دارم هيچي نخوندم، ٣تا امتحان بسيار سخت، حال ندارم.. برام مهم نيست هرچي ميشه بشه..

واسه درس خوندن تو اين هفته جديد برنامه ريختم :)) يعني پادگان نظاميه، قراره برم كتابخونه از صبح، ميدونم ك ميتونم، انشالله كه ميشه ..

برنامه درسي امتحانات ترم دوم - دست خطم خيلي خوشگله ميدونم :)))

192

هفته ديگه نميريم مدرسه، ٢٠م امتحانامون شروع ميشه، چه زود گذشت نه ؟ هعي، تابستان آمد

اينجا شده مثل قبرستون :))

191

از خودم متنفرم

از اين خود لنتيم بيخوديم متنفرم

لنتي من لنتي من لنتي ام

چرا هستم؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ من بايد ريشه كن شم. لنتي لنتي