583

امتحانام تموم شد ولی باز به زودی کلاسای ترم جدید شروع میشه. اه لعنت بهش. نمیخوام، نمیخواهم.

حوصله ام سر رفته.

582

امتحان های ترم تابستونه م شروع شده. چند دقیقه پیش یه امتحانم رو دادم و ساعت دوازده و نیم باز امتحان دارم که هیچی نخودم، کاملاً هیچی و خب شاید  الان یه چیزی بخونم.

خب، 31 شهریور تولد النازه و من هیچ ایده و پولی ندارم. نمیدونم چیکار کنم. دوست دارم خودم واسش یه چیزی پست کنم ولی میدونم وقت نمیکنم. دوست دارم براش نامه بنویسم ولی حس میکنم خیلی دراماتیک میشه نه؟ نمیدونم. ولی جالبه که تولد سه تا از مهم ترین آدم های زندگیم شهریوره، مامان و بابام و الناز. واقعاً ماه شلوغیه.