یه لبخند تلـخ زدم همین الآن (:

اما چرآ ؟بخاطره چی ؟

اصن چرآ دلم براش تنـگ نمیشه ؟!

یه روزه باهاش نحرفیـدم، یعنی یزدآن راس میگف دوسش ندآرم ..

ولی چطوری آخه ؟ یعنی تموم دیگه ؟

سردرگمم .. بآس تمومش کـنم، نمیتونم، نمیتونه!

بسشه.. بسمـه :)

بش گیر میدم؛ بم گیـر نمیده/ به یکی دیگه نگاه نمیکنم، به یکی دیگه نگاه میکُنه!

بعضی وقتا برام سواله چرآ سرم غیرتی نمیشه ینـی ؟

چرآ انق مهربونه ؟ چرآ دعوا نمیکُنه بام ؟

یعنی اینآ نشونه ـیِ دوس داشتنه؛ ولی نه من اینطور فکر نمیکنم :|

چرآ انق بچس ؟ چرا انق ...

ولی فک میکنم تا یه دُختر میبینه دسُ پاشو گم میکنه :)

هه../

سعی میکنم تموم کـنم D:

و این نیز بگذرد و نیز به چـپش !