لب ها میخندد و چشم ها میگرید.

امروز مثل همه روزا وایسادم برای تاکسی، فکر کنم دیگه از بس این راه رو اومدم و رفتم حفظش کردم. زنگ اول رو ورزش داشتیم زیاد مهم نبود زنگ دوم تاریخ ادبیات امتحان :| من هیچی نخونده بودم دیشب، رفته بودیم خونه بابابزرگم، ولی هفته قبل خونده بودم، اگه خدابخواد برای اولین بار درعمرم توی این درس نمره کامل خواهم گرفت :)) فرداهم که تاریخ ایران و جهان، آخه یکی نیست بگه به من چه دین ساسانیان و اشکانیان اینا چیه ؟؟؟ :(( حالا یه دین هم که ندارن صدتا دین دارن، صدتا خط، با این اسم های عجق وجقشون، حالا اینا هیچی اصلاً تاریخ اسلام هن هیچی اصلاً، بابا تاریخ چین مصر روم و اروپا رو کجای دلم بذارم؟ به من چه که مصریا صدتااا خدا داشتن، زیگورات چغازنبیل، خدا میدونه سر حفظ این کلمه :| کراسوس اول کراسوس دوم، دیگه دهنمو میبندم حالا ! 

ولی با تموم این غر(قر) زدن هام بازم عاشق رشته مم، عاشق ادبیات و جامعه و عربی 😌❤ با اینکه سرخوندن شون تنبلی های بسیار میکنم.

خدایا هزار مرتبه شکرت که نرفتم تجربی وگرنه، تا الان ترک تحصیل کرده بودم.

ا عععع شنبه یا این هفته فکر کنم کارنامه هامون رو بدن، فقط میخوام پایین 15 نشم همیـن :| بقیه غصه 19/99 میخورن و من غصه چی، ترم اول بسیار تنبلی کردم و هیچی نمیخوندم اصلاً، یعنی خوندن درست حسابی درکار نبود. برگه هامم که دیدم همش کلیک داشت رو 17 😂 اصلاً بیخیال، مهم کنکوره، که اونم خواهیم رید. =):| بیخیال کلاً، مگه نه !!!!

#شیرکاکائو_یک_نعمت_است #شیرکاکائو_دوستت_دارم