346
اين روزا بعضي چيزارو ميبينم كه..
حس ميكنم خدا خودش بايد ظهور كنه، خدايا كجايي پس؟ ميبيني؟ پس چرا هيچي نميگي؟ بخدا من كه از جنسه اينام شرمم گرفته..
حس ميكنم انسان بودن يه گناه، ما همه از جنس گناهيم،
دختري كه با معلمش ميخوابه، پدري كه به دختره ٧ سالش تجاوز ميكنه، دختري كه واسه دراوردن خرج زندگيش تن فروشي ميكنه، پسري كه از ١٢ سالگي مواد ميكشه، خدايا ميبيني اينارو؟ بهت نياز داريم همه
وقتي اينارو ميبينم، فقط خدارو شكر ميكنم از اين زندگي اي كه دارم، هرچقدر درد و رنج بكشيم ولي خدا هيچكسو دچاره اين عذاب ها نكنه، هيچـكس رو، حتي بدترين هارو
من بعضي اوقات كه ساعت ٢ تعطيل ميشيم با سيما پياده ميام خونه ميترسم ناموساً :| خدا خودش بهم رحم كنه اين سال رو هم بگذرونيم تموم شه بره، مامانم ميگه واست سرويس بگيرم
درسم افت شديدي كرده، همه دبيرا بهم ميگن، همه دوستام دارن ميرن بالا و من دارم افت ميكنم، نميدونم چرا، شايد كمتر ميخونم، هرچي هست دعا كنين واسم :)) برنامه ريزي كردم حالا، اميدوارم تاثير پذير باشه.
-
همش به اين فكر ميكنم يعني تا كي زنده ميمونم؟ يعني ميتونم به هدفم برسه؟ شايد همين لحظه بيوفتم بميرم به هرطريقي، ولي دوست دارم اول بعضي چيزارو مثل كنكور، نهايي، مسافرت طولاني با دوستام، رفتن به كره، ديدن تهيونگ، عاشق شدن و .. رو تجربه كنم بعد بميرم، كسايي هم كه هم سن من ميميرن مثل من لابد كلي هدف دارن، خدايا بذار اول همه به آرزوها و روياهاشون برسن بعد كه نوبتشون شد ببرشون پيشه خودت از جمله خودم.. درسته زندگي زياد خوب نيست، يعني من خودم اون دنيارو ترجيح ميدم، ولي دوست دارم اول اينجارو تموم كنم..كلاً تجربه كردن رو دوست دارم !
-
هميشه كه ميخوام بيام اينجا قبلش كلي حرف دارم ولي بعدش همش رو يادم ميره
حس ميكنم خدا خودش بايد ظهور كنه، خدايا كجايي پس؟ ميبيني؟ پس چرا هيچي نميگي؟ بخدا من كه از جنسه اينام شرمم گرفته..
حس ميكنم انسان بودن يه گناه، ما همه از جنس گناهيم،
دختري كه با معلمش ميخوابه، پدري كه به دختره ٧ سالش تجاوز ميكنه، دختري كه واسه دراوردن خرج زندگيش تن فروشي ميكنه، پسري كه از ١٢ سالگي مواد ميكشه، خدايا ميبيني اينارو؟ بهت نياز داريم همه
وقتي اينارو ميبينم، فقط خدارو شكر ميكنم از اين زندگي اي كه دارم، هرچقدر درد و رنج بكشيم ولي خدا هيچكسو دچاره اين عذاب ها نكنه، هيچـكس رو، حتي بدترين هارو
من بعضي اوقات كه ساعت ٢ تعطيل ميشيم با سيما پياده ميام خونه ميترسم ناموساً :| خدا خودش بهم رحم كنه اين سال رو هم بگذرونيم تموم شه بره، مامانم ميگه واست سرويس بگيرم
درسم افت شديدي كرده، همه دبيرا بهم ميگن، همه دوستام دارن ميرن بالا و من دارم افت ميكنم، نميدونم چرا، شايد كمتر ميخونم، هرچي هست دعا كنين واسم :)) برنامه ريزي كردم حالا، اميدوارم تاثير پذير باشه.
-
همش به اين فكر ميكنم يعني تا كي زنده ميمونم؟ يعني ميتونم به هدفم برسه؟ شايد همين لحظه بيوفتم بميرم به هرطريقي، ولي دوست دارم اول بعضي چيزارو مثل كنكور، نهايي، مسافرت طولاني با دوستام، رفتن به كره، ديدن تهيونگ، عاشق شدن و .. رو تجربه كنم بعد بميرم، كسايي هم كه هم سن من ميميرن مثل من لابد كلي هدف دارن، خدايا بذار اول همه به آرزوها و روياهاشون برسن بعد كه نوبتشون شد ببرشون پيشه خودت از جمله خودم.. درسته زندگي زياد خوب نيست، يعني من خودم اون دنيارو ترجيح ميدم، ولي دوست دارم اول اينجارو تموم كنم..كلاً تجربه كردن رو دوست دارم !
-
هميشه كه ميخوام بيام اينجا قبلش كلي حرف دارم ولي بعدش همش رو يادم ميره
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۰۸/۱۸ ساعت 20:18 توسط مارس
|
من افسرده نیستم من فقط همیشه غمگینم.