دارم تاريخ ميخونم، تاريخ ايران و جهان، سخت ترين درسه سال :/ يعني به هركي كه اسمش تو اين كتابه فحش دادم، من تاريخ رو دوست دارم اما واسه امتحان خوندنش رو نه ! هنوز خيلي ديگه موندم و مطمئن نيستم كه بتونم يه دور كامل بكنم، اميدوارم تا ٩ تموم شه، آلارم گذاشتم كه فردا ٣ پاشم بخونم دوباره، با اين وضع پاس نميشم ميدونم! نميدونم چرا بقيه فك ميكنن من خرخونم درحاليكه هيچي نميخونم، كل ديروز رو درحال سريال ديدن بودم و فن فيك خوندن، لعنت به فن فيك بدجور معتادش شدم! بايد كله كانالاي فن فيكم رو حذف كنم تا آخره امتحانات!
راستي من به يه نتيجه رسيدم، اونم اينكه بدبخت ترين دانش آموز هاي دبيرستان سال سوميان، از اون طرف هم بايد واسه كنكور بخونن هم واسه نهايي، من يكي واقعاً خسته شدم هرچند ميدونم اين اولشه و نبايد عقب بكشم. از اونور مدير مياد سره كلاسمون سخراني ميكنه واسه كنكور، هي ميگه تست بزنيد تست بزنيد، از اونور معلما همش ميگن بايد خر بزنيد نهايي داريد! واقعاً امسال پاس ميشم؟ نميدونم، با اين وضع درس خوندن و نمره هاي درخشانم فك نكنم، اونم نهايي اي كه همه ازش حرف ميزنن، به نظرم يه غوله خيلي ترسناكه كه كشتنش خيلي كاره سختيه، يعني ميتونم بكشمش؟ خدايا به اميده تو، به خودم قول دادم تا فردا نيام نت و بشينم تاريخ بخونم ولي بنظرم وبلاگم جز نت نيست و يه نوع دفتره خاطراته واسم
خدايي چي شيرين تر از اينكه آينده ات رو تصور كني واسه خودت و مثله يه فيلم كه خودت كارگردانشي از جلو چشمات رد شه؟ اميدوارم همه چي همونطور كه ميخوام پيش بره :)