533
امشب اتفاقات خیلی خوبی افتاد، ولی مهم تر از اون، وقتی اومدم خونه بهم خبر بدی دادن، پسر دایی مامانم که جوونم هست فوت کرده و واقعاً ناراحت کننده ست، دوست نداشتم همچین چیزی رو اینجا ثبت کنم، درسته زیاد نمیشناختمش ولی ناراحتم. یه جورایی زیاد. دوست دارم از اتفاقات خوب امروز بگم اما این اتفاق نمیذاره. مرگ برعکس زندگی خیلی آسونه. زمان خیلی زود میگذره. کاش قدر همه لحظات رو بدونیم.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۸/۰۴/۲۵ ساعت 23:37 توسط مارس
|